و باز هـــــــــــــــــــــــم پـــــــــــــــوریــــــــــــــــــــــا
نیمه شعبان خواهرم آش نذر داره؛همــــون آش معروف اراکیــا:
*جودو*
(جودو که ورزشه نه هـــــــــــا! آش جو اون ادامشم منظور همون دوغه! خلاصش کردیم)
جاتون خالـــــی، دلـتــون نخـــواد! صبح شال و کلاه کردیم و رفتیم اونجــــــا.خیــــــــــلی خـــــــوش گذشت، همه بودن و کلی خندیدیم، طبق معـــــــــمول!
و امـــــا پوریا:
بچم ثابت کرد اراکـــــــــــــــــــــــــیه نه هیـــــــــــــچ جــــــــــــــــای دیگه!!!!!!!!
خیلی از آش جو خوشش اومد و حسابی خورد. وقتی بشقابو از جلوش برداشتم به شدت بهش برخورد و ناراحت شد اما میترسیدم زیادش بشه و دلش درد بگیره.
این عکسا هم مدرکی جهت اثبات ادعام!
و باز هم شیطنتهای پوریا:
چندتا پست قبلی عکساشو گذاشته بودم که میره روی روروکش وایمیسته! حالا پیشرفت کرده و میره توش با سر گیــــــــــر میکنه!
میره گیر میکنه و بعد داد میزنه! یکی نیست بگه بچه مجبـــــــوری؟!
اینم ماجرای پوریا و صندلی غــــــــذاش!
میاد روی جای غذای صندلیش و بعد ملتمسانه تقاضای کمک میکنه! چون دیگه نمیتونه بیاد پائین
واقعا قیافش اون لحظه دیدنی میشه!
و باز هم یک مدل خواب از پوریا:
در پایان؛
بعد از اهتمام بسیــــــار در امر یافتن خانه! بالاخره یه خونه پیدا کردیم. خیلی لوکس و جدید نیست اما خوبه، بزرگه، حیاط داره، با درآمد ما میخونه!!! و از همه مهمتر نزدیک خواهرمه
این چند روز مشغول اسباب کشی هستم و احتمالا اون خونه سرویسADSL نداره.بنابراین تا وصل شدنش شاید کمی طول بکشه و نتونم بهتون سر بزنم و آپ کنم.
اما شما بچه های خوبی باشید و بهم سر بزنید!