پارساپارسا، تا این لحظه: 16 سال و 7 ماه و 27 روز سن داره
پوریاپوریا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 3 روز سن داره

وروجکـــــــــــــــــــــــــای من

همچنانـــــــــــــــــــــ

همچنان پای من درد میکنه و امروز ناچار شدم گچ بگیرمش. اون خونه ای که گفتم به علت اختلاف بین شرکای خونه قراردادش فسخ شد و ما همچنان دنبال خونه میگردیم. پوریا همچنان نق نقو و بداخلاقه و مدام باید بغلش کنی یا اگه بخواد بازی کنه پیشش باشی. همچنان هم خوابش کمه! پوریا همچنان توی روروک گریه میکنه و حرکت نمیکنه! پارسا همچنان خونه مادرشو بیشتر دوست داره و بیشتر روزای هفته اونجاست. بدبیاریای زندگی همچنان ادامه داره از جمله اون دو روز کسر حقوق ناجوانمردانه که با وجود مدارک پزشکی کسر شد! سه ماه دیگه بدترین عذاب زندگی یعنی تفرش رفتن همچنان ادامه خواهد یافت! این آسانسور لعنتی همچنان خراب میشه و من با ا...
1 تير 1392

غریبی کردن!!!

دیروز جاتون خالی مهمون داشتیم و من یه عالمه کار داشتم      مامان و خواهرم واسه کمک به من زودتر اومدن اما چشمتون روز بد نبینه! از لحظه ای که اینا اومدن پوریا یه ریز گریه کرد. می گرفتمش بغل چند دقیقه ساکت می شد اما دوباره چشمش به مهمونا می افتاد میزد زیر گریه، اونم با بغض خلاصه تا آخر شب حسابی از خجالتمون در اومد! بچم غریبی کردن یاد گرفته، قربونش برم. اما احساس می کنم یه کم زوده!!!! بچم کلی از سنش بیشتر میفهمه! در ادامه واستون مطلبی در مورد غریبی کردن یا همون اضطراب جدائی گذاشتم. دیروز جاتون خالی مهمون داشتیم و من یه عالمه کار داشتم      مامان و خواهرم واسه کمک به من زودتر...
30 بهمن 1391

نکات ضروری قبل از تولد کودک دوم

  پارسا که خیلی خوب با تولد برادرش کنار اومد. البته نه اینکه اصلا حسادت نداشته باشه. اما این میزان به نظر من کاملا طبیعیه و تولد پوریا باعث نشد که دچار علائم اضطرابی مثل ناخن جویدن یا شب ادراری و ... که نشانه های بازگشت به قبل است، بشه ناسلامتی، گلاب به روتون مامانش روانشناسیه واسه خودش  بریم سر اصل مطلب!    پارسا که خیلی خوب با تولد برادرش کنار اومد. البته نه اینکه اصلا حسادت نداشته باشه. اما این میزان به نظر من کاملا طبیعیه و تولد پوریا باعث نشد که دچار علائم اضطرابی مثل ناخن جویدن یا شب ادراری و ... که نشانه های بازگشت به قبل است، بشه ناسلامتی، گلاب به روتون مامانش روانشناسیه واسه خ...
28 بهمن 1391

در مورد خودم

من روانشناسی بالینی خوندم و بعد از تموم شدن درسم چندسالی توی مرکز مشاوره و کلینیک ترک اعتیاد کار کردم.این دومیه مرکز تضعیف روحیه بود! بعدش توی آزمون استخدامی آموزش و پرورش شرکت کردم(البته برای چندمین بار ) و به لطف خدا قبول شدم  الان 3 ساله که به عنوان مشاور مدرسه مشغول به کارم. البته امسال که به لطف پوریا جوووون مرخصی تشریف دارم   سر و کله زدن با بچه ها بعد از 3سال کار کردن توی کلینیک تضعیف روحیه واقعا نعمتیه! حالا واستون از خاطراتش میگم خودتون متوجه میشید ...
25 بهمن 1391
1