همچنانـــــــــــــــــــــ
همچنان پای من درد میکنه و امروز ناچار شدم گچ بگیرمش.
اون خونه ای که گفتم به علت اختلاف بین شرکای خونه قراردادش فسخ شد و ما همچنان دنبال خونه میگردیم.
پوریا همچنان نق نقو و بداخلاقه و مدام باید بغلش کنی یا اگه بخواد بازی کنه پیشش باشی.
همچنان هم خوابش کمه!
پوریا همچنان توی روروک گریه میکنه و حرکت نمیکنه!
پارسا همچنان خونه مادرشو بیشتر دوست داره و بیشتر روزای هفته اونجاست.
بدبیاریای زندگی همچنان ادامه داره از جمله اون دو روز کسر حقوق ناجوانمردانه که با وجود مدارک پزشکی کسر شد!
سه ماه دیگه بدترین عذاب زندگی یعنی تفرش رفتن همچنان ادامه خواهد یافت!
این آسانسور لعنتی همچنان خراب میشه و من با این پای لنگ باید از پله بالا پائین برم.
همچنان آشغالا رو خودم باید ببرم و حالا که پام درد میکنه سه روز کیسه زباله پشت در مونده!!!
و با همه همچنانها زندگی همچنان ادامه داره....
شنیدید میگن کوزه گر از کوزه شکسته آب میخوره؟؟؟؟؟؟؟؟
بعد از یه عمر مشاوره به دیگران و تلقین مثبت اندیشی واقعا نیاز به دوتا گوش شنوای بی طرف دارم.
واقعا دچار نوراستنی شدم و احساس میکنم در مرز افسردگی هستم
هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم