شیطنتهای پوریا
این صندلی های کودک یا همون میزهای غذا چیزای خیلی خوب و مفیدی هستن البته تا زمانیکه این کودکای وروجک حرکت نکنن!!!!
مدتی بود وقتی توی آشپزخونه کار داشتم یا موقع غذا پوریا رو میذاشتم توی صندلیش و با آرامش به کارم می رسیدم.اما یه روز دیدم که از لبه صندلی خودشو آویزون کرده و ممکنه بیفته. بعد دیگه کمربندشو می بستم. چند روزی تکون نمیخورد تا اینکه یه روز دیدم نمیدونم چطوری از توی کمربندش اومده بیرون!!!
بنابراین فقط وقتائی که حواسم بهش بود و کار زیادی نداشتم میذاشتمش اون تو. یه روز به محض اینکه گذاشتمش توی صندلیش فوری بلند شد و پشتی صندلی رو گرفت و بعد برگشت و خندید.
بنابراین دیگه نذاشتمش توی صندلیش
پوریا علاقه زیادی به ماشین لباسشوئی داره بخصوص وقتی مشغول شستشوی لباسه. میره جلوش و نگاهش میکنه و مدت زیادی* ساکته
* منظور از مدت زیاد چیزی حدود 5 دقیقه است!!!
چند روزه که پوریا بازم مریض شده. سرماخوردگیش ویروسی و خیلی هم شدیده
دیروز بردمش دکتر و دکتر گفت اگه تبش قطع نشه باید بستری بشه. اما خوشبختانه تبش قطع شده اما خیلی گریه می کنه و نق میزنه و خیلی هم لاغر شده. کلا تو صورتش دوتا چشم بیشتر نمونده
واسه همینم این هفته مدرسه نرفتم.
گفته بودم که استعلاجی گرفتم واسه اردیبهشت ماه؛ یادتونه؟
امروز واسم یه نامه از اداره اومده مدرسه که دو روز کسر حقوق واسم زدن. پیگیری کردم میبینم اون مدیر بداخلاقه بود که گفتم، واسم غیبت رد کرده این یکی مدیره هم یکی از گواهی پزشکیامو رد نکرده. بنابراین واسم کسر حقوق زدن. منم زمین و زمانو بهم دوختم که به من اطلاع ندادن.نامه اخطار بهم ابلاغ نشده و.... کارگزینی هم تسلیم شد و گفتن کسر حقوقتو برمیداریم
فکر کردن گیر بووووووق افتادن والّااااااا