یه خبر عجیب!!!
گفتم بهتون که پوریا بالاخره سینه خیز رفتنو یاد گرفته. اما تا امروز استفاده بهینه از این توانائیش نمیکرد. وقتی هم میذاشتمش زمین که سینه خیز بره فقط سرشو میذاشت رو زمینو گریه می کرد تا بغلش کنم.
امروز صبح مشغول کار تو آشپزخونه بودم که متوجه شدم پوریا بیدار شده و یه صداهائی داره میاد.(آخه آورده بودم توی هال خوابونده بودمش) رفتم میبینم تا کنار مبل سینه خیز رفته و بعد بین پایه های مبل گیر کرده! درش آوردم و جهتشو تغییر دادم. چند دقیقه بعد دیدم بین پایه های مبل اینور گیر کرده! و باز دوباره...
یه توپ گذاشتم جلوش و اونم تند تند میومد که توپو بگیره. یه بار دیدم جلو در آشپزخونه گیر کرده و نمیتونه بیاد توی آشپزخونه. آخه یه کم بالاتر از هاله. آوردمش تو آشپزخونه و اینبار با پایه های صندلی و کابینت درگیر بود! خلاصه امروز که کشف کرد میتونه با سینه خیز رفتن بیشتر شیطنت کنه و با همه چیز راحت تر ور بره کلی ساکت تر بود و من تونستم به کارام برسم.
از وقتی به دنیا اومده امروز اولین روزی بود که بیدار بود و ساکت بود و نق نمیزد!همین!!!
آهان! راستی دوربینم که الحمدالله خراب بود که عکس بگیرم و واستون بذارم