پارساپارسا، تا این لحظه: 16 سال و 7 ماه و 26 روز سن داره
پوریاپوریا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 2 روز سن داره

وروجکـــــــــــــــــــــــــای من

عکسهای این چند وقتـــ

1392/9/30 17:51
3,371 بازدید
اشتراک گذاری

به صورت پوریا دقت کنید:

پوریا فضلی

 

این حالت بیانگر اعتراض ایشان به سوار شدن پارسا در ماشین استخنده

پوریا فضلی

در اینجا حالت چهره بیانگــــر رضایت وی از زورگوئی و بیرون کردن پارسا از ماشین است!

به محض اینکه پارسا میاد پوریا میره سراغ کیفش و غنائم از تو کیفش جمع می کنه!

پوریا فضلی

پوریا فضلی

و این هم تصویری از فوتبال دستی بازی کردن پارسا و پوریا:

پوریا فضلی

پوریا فضلی

و البته به مجرد اینکه توپ دستش بیاد این اتفاق می افته:

پوریا فضلی

و دیگر اینکه:

اصلا براش فرق نمی کنه کجای بازیه! اگه پیام بازرگانی شروع بشه از همه چیز غافل شده و به تماشای پیامها می پردازد!

پوریا فضلی

پوریا فضلی

و این هم سرنوشت عروسکای بیچاره پوریا! اول زحمت کندن پوزشون رو میکشه و بعد چشماشونو در میاره! باز این یکی شانس آورده منگوله کلاه داره! اول زحمت منگوله رو میکشه بعد میره سراغ سایر اعضا!

پوریا فضلی

یادتونه بهتون گفتم بهش میگی چشات چقد قشنگه پشت چشم نازک میکنه! مگه میشه ازش عکس بگیری! این یه کم بیانگر مسئله است اما حق مطلب رو ادا نمیکنـــــــه!!!!!!!

پوریا فضلی

دیگه نمیشه ازش عکس بگیری.فوری میاد سراغ دوربین و ....

پوریا فضلی

اینم یه فرشته بداخلاق:

پوریا فضلی

چندوقتیه که کشو میز تلویزیون رو می کشه بعد میره توش و بعدش میره روی میز میشینه. و البته تلویزیون هم از دستش در امان نیست و همینطور من.باید هر روز جای دستای کوچولو رو از روی تلویزیون پاک کنم.

پوریا فضلی

پوریا فضلی

پوریا فضلی

پوریا فضلی

و اما پارسا 

که این روزا بیشتر سرگرم درساشه و از وقتی که میاد مشغول مشق نوشتن میشه و بعد از اینکه مشقاشو نوشت بدون اینکه نیاز به گفتن من باشه کتابای کارشو میاره و تمرین می کنه. یه دیکته شب داره که توش کلی جمله نوشته. اونو میذاره جلوش و میخونه. معلمشونم که ازش فوق العاده راضیه.

اینم یه دیکته تصویریه که انجام دادن:

دیکته تصویری

دیکته تصویری

از خاطرات پارسا:

چند روز پیش از مدرسه اومده میگه: مامان امروز یکی از بچه ها منو هل داد خوردم زمین منم زدم تو سرش.اینقد خنده دار شده بود! دوتامون گریه می کردیم!!!!!تعجب

 از اونجائیکه امشب(شب یلدا) همسری شیفت بود ما خودمون دیشب، شب چله ای برگزار کردیم. جاتون خالی.پوریا هم عرصه رو باز دید و تا جائیکه میتونست شیطنت کرد. باباشم اومد مثلا تربیت اعمال کنه! یه داد زد سرش. اونم یه نیم نگاه بهش کرد و دوباره مشغول شد! این ماجرا ادامه پیدا کرد تا جائیکه بابائی ناچار به اعمال بیشتر تربیت شد و زد روی دستش!بچم کلــــــــــــی بهش برخورد! زد زیر گریه و دیگه ساکت نمیشد.پارسا هم که دلش حسابی سوخته بود همش داشت شیطنتای پوریا رو توجیه میکرد.مثلا میگفت: این بچه است! حالیش نیست دیگه! بچه رو که نباید بزنی نمیفهمه که! باز میگفت: پوریا من رو هم اذیت می کنه اما من که نمیزنمش!(ای قربون دل پردردت مــــــــــادر!!!)

آخرش دید پوریا ساکت نمیشه آروم به من سری تکون داد و گفت(مثل این آدم بزرگائی که فک میکنن همه چیز می دونن!): مامان پوریا یه کم بزرگتر شد بهش بگو طرف باباش نره!متفکر

در آن هنگام:

منقهقههقهقههقهقهه

باباشدل شکستهناراحت

 

اینم پارسای عاشق برف بازی

پارسا میرحبیبی

پارسا میرحبیبی

دیه خِلاصنیشخند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

هیراد و عمه لیلاش
30 آذر 92 23:43
روی شما مثل گل هندونه ، خنده هاتون مثل قاچ هندونه ، روزگارتون مثل پوست هندونه ، جیبتونم پر تخم هندونه یلداتون مبارک
الهه مامان یسنا
1 دی 92 8:56
ای خدا چقدر این دوتا پسرت بامزه ان خدا حفظشون کنه
مامان پارسا و پوریا
پاسخ
ممنون عزیزم
نازی مامان پوریا پارسا
1 دی 92 13:12
سلام مامان پوریا پارسا .الهی چه بانمکن خیلی جالبه الان پارسای ما توشش ماهگیه یعنی اگه نی نی ماهم کم کم راه بیفته بزرگ شه همچین اتفاقی واسه ماهم میفته
مامان پارسا و پوریا
پاسخ
سلام عزیزم. خوش اومدی. با اینهمه تشابه قطعا همینطور خواهد بود!
خانومي
2 دی 92 17:35
عكسها مثل هميشه خيلي بامزه و خوشگل بودن.......الهي بگردم اين پارسا رو...چه بزرگانه حرف ميزنه. خدا واست نگهشون داره. ميگم توهم مامان پرانرژي اي هستي هاااااااااا.........
مامان پارسا و پوریا
پاسخ
قربون شما. انرژی از خودتونهممنون عزیزم
saghi
2 دی 92 21:54
خیلی خندیدم مخصوصا به توجیه های پارسا
مامان پارسا و پوریا
پاسخ
شما لطف دارید
رضوان مامان رادین
2 دی 92 22:09
ماشا... چقدر ماهن دو تاپسراتون...وااای اونجایی که پوریا توپ فوتبال دستی گذاشته بود دهنش...دلم یکهو لرزیددد
مامان پارسا و پوریا
پاسخ
ما دیگه به این کاراش عادت کردیم!!!!!!!
مامان ترنم
4 دی 92 10:21
خوب تونستي از همه مراحل عكس بندازي و سلسله وار اونها رو بزار‌ها مواظب اون توپ فوتبال دستي باش بيچاره عروسكها ، نه چشم دارن ، نه پوزه قربون دفاع كردنت عزيزم. چقدر هم خوب توجيه مي كنه و راهكار مي‌ده. ديه اينكه ..... ديه خلاص بابا.....
مامان پارسا و پوریا
پاسخ
مرسی عزیزم ما اینجور فرزندانی داریم دیه!این فوتبال دستیه دوتا توپ داشت.یکیش نیست! همه جا رو گشتم! فک کنم بلعیدتش! هیچی دیگه! اون یکی رو از ترس اینکه ببلعتش قایم می کنیم
نازی مامان پوریاپارسا
5 دی 92 12:28
مامان پارسا ادرسمون عوض شده لطفابه این ادرس سربزنwww.pouriaparsa.niniweblog.com
مامان بیتا و تینا
6 دی 92 17:01
سلام عزیزم الهی من قربون گل پسرات بشم که انقدر باهوش و ناز هستن افرین به پارسا که خوب از داداشش دفاع میکنه راستی با افتخار لینک شدید
مامان پارسا و پوریا
پاسخ
ممنون عزیزم.
✿♥✿ محمدپارسا دردونه ی مامان و بابا ✿♥✿
7 دی 92 22:32
ممنون به ما سر زدید
مامان پارسا و پوریا
پاسخ
ما که همیشه به شما سر می زنیم.شما کم لطفید!
مامان بیتا و تینا
8 دی 92 15:04
سلام خاله جون ما اپ کردیم هاااااااااااااا
ستارگان آسمان من
9 دی 92 12:27
عزیزم نزدم خصوصی
خانم معلم
11 دی 92 8:37
سلام خدمت همکار خوبم ماشالا به گل پسر ای نازت امیدوارم همیشه موفق باشند عکس های قشنگی بود
مامان پارسا و پوریا
پاسخ
ممنون از حضورتون
مامان یاسمن و محمد پارسا
19 دی 92 1:43
فدای گل پسرای ناز وای مامان اون توپ تو دهن وای شیطون بلا
مامان پارسا و پوریا
پاسخ
مرسی عزیزم ما به این کاراش عادت داریم.جای نگرانی نیست!!!!