بازم پوریا مریض شده...
تو این هیری ویری با اینهمه مشکل و دردسر و گرفتاریای خودم پوریا جون باز چشم مبارکشون به یه ویروس افتاد و طبق معمول نتونست بهش نـــــــــــه بگه!!!!
کلا این بچم دل هیچ ویروس و میکروبی رو نمیشکونه! همه رو راضی نگه میداره و مامان بیچارشو.....آهــــــــــــ
آره دیگه! اینبار گل پسری زحمت کشیدن و به ویروس پنومونی جواب مثبت دادن! شنبه شب بود که دیدم تب داره، تصور کردم سرماخورده.شربت استامینوفن بهش دادم.تبش اومد پائین. فرداش اسهال شد. اما از اونجائی که روز دوشنبه تدریس یه کلاس ضمن خدمتو واسم گذاشته بودن از ترس اینکه بستری بشه نبردمش دکتر.چقدر ذوق داشتم بیام و جریان کلاسو بنویسم براتون اما با این ماجراهای پیش آمده....دوشنبه ساعت 7:30 تازه خسته و کوفته رسیدم خونه و بعدشم که کلی کار و غذا درست کردنو بازم حال ناخوش پوریا.سه شنبه بچه ها امتحان درس روانشناسی رو داشتن منم که تیریپ متعهد!!! بازم رفتم مدرسه! از صبح تا ظهر آبجیم چندبار زنگ زد که پوریا همش بالا میاره تب داره و اسهال شدید. میگفت دیگه نا نداره.همسری هم که طبق معمول نمی تونست بره.عصر هم که باز شیفت بود.منم تا 2 باید می موندم. خلاصه بعد تعطیلی مدرسه نمیدونم خودمو چطور رسوندم اراک و با همون لباس مدرسه پوریا رو بردم بیمارستان.
بردمش پیش متخصص.ایشونم واسش آمپول و سرم تجویز کرد و آزمایش نوشت و گفت اگه رفتی خونه بازم استفراغ کرد باید بستریش کنی. ساعت 7 رسیدم خونه. یه کم شیر خورد و خوابید.بعد که بیدار شد واسش کته درست کرده بودم.فقط 3 قاشق خورد و بازم بالا آورد.با خواهرم و داداشم بردیمش بیمارستان و بستریش کردیم.2 شب بستری بود و البته پوست بنده رو کندند ایشون رسما!!!!
امروز خوشبختانه حالش خیلی بهتر بود و از صبح که بیدار شد بخش رو بهم ریخت!
هی نق میزد.منم کفشاشو پوشوندمو ایشونم شروع کردن به قدم زدن توی بخش و سرک کشیدن هرجا!
می رفت توی اتاقا و سر هر تختی که می رفت یه نگاهی به اردر روی تختشون می کرد. مامانه اون مریضم خوشش میومد و ازش می پرسید آقای دکتر مرخصه؟ می گفت: نه!
رفته تو ایستگاه پرستاری کشوهاشونو کشیده و پرونده ها رو برمی داره میگه: این دیه؟...
بعدم رفته توی اتاق پرستارا و چندتا بسته دارو گرفته روی دلش داره میاد بیرون!!!!
بعدشم رفته دم در با نگهبان کلی خوشو بش کرده و بعد از اون نوبت مترون و رزیدنتا شده بود! همه عاشقش شده بودن!!!
قبل از اینکه پزشک بیاد و ببیندش خوابش برد.البته در پوزیشن همیشگیش! دکتر اومده میگه این پسرت داره چکار می کنه؟! خوابیده یا فیلم می گیره؟؟؟!!!!
خلاصه اینکه مرخص شدیم. اما لازمه یه دوره مهارت نـــــــــــــــــــــه گفتن واسه این پسرک بذارم بلکه دیگه به این ویروس میروسا بتونه نه بگه.
والــّـــا