پوریا شعر می خونه!
البته خیلی وقته که این شعرا رو یاد گرفته اما من فرصت نداشتم که بنویسم! طبق معمول! شعر آقا خرگوشه:(قرمزا رو پوریا میگه) یه روز یه آقا خرگوشه رفت دنبال بچه موشه موشه دوید تو سوراخ خرگوشه گفت: آخ وایسا وایسا؟(من ازش میخوام ادامشو بگه) نه من:کارت دارم من خرگوشه؟ نه! بازم من: بی آزارم بیا از سوراخت ؟ نه بیرون!(این من بودم!).... به همین ترتیب تا پایان شعر! شعر یه توپ دارم قلقلیه: یه توپ دارم؟ گیگیلیه سرخ و سفیدو آبیهَ می زنم زمین: هبا (دستاشم می بره هوا!) نمیدونی؟ نه (دستاشو به علامت نیست نشون میده.منظورش همون کجاس!!!!!) من این توپو؟ نهَ شهِ شهِ! مشقام...